دوست مناسب براي فرزند شما

دوست مناسب براي فرزند شما


به نظر مي رسد دوستيابي به آساني بازي  با بچه باشد، اما اگر شما به کودک و جوان خود توجه کنيد خواهيد ديد که اينکار چقدر مشکل است. يک کودک 2 ساله به نوبت دقايقي روي تختخواب مي خوابد و دقايقي ديگر را صرف گرفتن  اسباب بازي  مورد علاقه اش مي کند. يک کودک 4 ساله ممکن است يک ساعت با دوست خود بازي کند ولي دست آخر کار به داد و فرياد برسد: «من تو را دوست ندارم، تو دوست من نيستي.»


 کودکاني که پر جنب و جوش هستند و به راحتي با ديگران گرم مي گيرند و به صورت خاص حساسيت از خود نشان نمي دهند مي توانند به راحتي دوستيابي کنند. اما آنها نيز به راهنمايي هاي والدينشان نيازمندند.- آموختن مهارت هاي روابط اجتماعي يکي از دشوارترين مراحل رشد  است که يک کودک با آن مواجه بوده و يکي از عوامل مهم و حساس در موفقيت هاي بعدي او است. اهميت روابط دوستانه  در دوران مدرسه بيشتر خودنمايي مي کند. زماني که بچه ها از محيط خانواده بيرون آمده و متوجه محيط خارجي مي شوند، روابط با دوستان از جمله موارد مهم براي آنان خواهد بود. در سن 8 سالگي کودک مي تواند رابطه اي نزديک با دوست خود برقرار کند و بفهمد که او چه فکر مي کند و چه احساسي دارد.


به مرور زمان هرچه کودک مهارت بيشتري در روابط دوستانه پيدا مي کند روابط بين آن دو بيشتر و دو طرفه مي شود. بچه ها به طور طبيعي جلب کساني مي شوند که داراي شرايط فيزيکي يکسان، علاقه هاي مشابه و فعاليت هاي يکسان هستند. بعضي از کودکان دوستان فراواني دارند و بعضي با يک نفر براي يک مدت زمان خاص ارتباط دوستي برقرار مي کنند.


در حالي که مهارت هاي دوستيابي به طور طبيعي با رشد و بلوغ کودک افزايش مي يابد، والدين بايد در اين مورد مداخله کنند و به آنها کمک هاي لازم را بنمايند.


روش هاي رفتار دوستانه با کودک


بعضي از کودکان به طور طبيعي دوستان را به خود جلب مي کنند و گروهي بايد بسيار سعي کنند تا موفق شوند. کودکاني که پر جنب و جوش هستند و به راحتي با ديگران گرم مي گيرند و به صورت خاص حساسيت از خود نشان نمي دهند مي توانند به راحتي دوستيابي کنند. اما آنها نيز به راهنمايي هاي والدينشان نيازمندند.اگر فرزند شما دوستان زيادي دارد و يا فقط چند تايي دوست دارد، حتماً چند نکته را رعايت کنيد:


* درِ خانه به روي دوستانش، بخصوص آنهايي که مورد تأييد شما هستند باز باشد.


* کودک خود را به پيوستن به گروه ها (مطمئن شويد که آن گروه مورد اطمينان شما باشد) تشويق کنيد.


* او را در مقابل دوستانش سرزنش و تحقير نکنيد. اينکار هيچگونه اثر سازنده اي ندارد و فقط او را از شما جدا مي سازد.


* سعي کنيد از گفتن کلماتي مثل خجالتي، خسيس و يا «بدون رفيق» پرهيز کنيد. چنين کلماتي فقط باعث بروز رفتاري مي شود که شما خواهان آن نيستيد و همچنين از تغيير رفتار کودک شما جلوگيري مي کند.


ادامه مطلب...

تو مي تواني اگر بخواهي!

تو مي تواني اگر بخواهي!


اين جمله همانند سوزني روحش را مي گزيد. احساس کرد باز هم عقب افتاده است. بار دوم بود، آيا براي هميشه بي سواد باقي مي ماند؟ زير لب گفت: لعنت به دانشگاه.


روزنامه را روي زمين گذاشت و خودش هم در کنارش دراز کشيد. باورش نمي شد که يکي از اين ستاره ها نتواند مال او باشد. پوزخندي زد. معلم فيزيکشان مي گفت از اين يک ميليون و پانصدهزار شرکت کننده نيمي سياهي لشکرند اما اگر کسي بخواهد مي تواند وارد دانشگاه شود. دانشگاه غول نيست!


چرخي زد، دانشگاه غول نبود کابوس بود، کابوسي که دو سال همراهش بود ولي اکنون چه؟ سال سومي وجود نداشت بايد از همين الان به فکر سربازي باشد. سربازي، بعد از قبول نشدن در دانشگاه! واي خداي من.


همه اين دو سال جلوي چشمانش مثل يک فيلم گذشت. اين همه زحمت. اين همه تلاش. با وجود پشتکار زياد و علاقه، نه باورکردني نبود. چرا؟ چرا من؟ فقط من يک نفر زيادي بودم. نااميدي تمام وجودش را فرا گرفته بود بغض سنگيني به گلويش چنگ مي زد. دوست داشت داد بزند و هق هق گريه کند. فشار روحي زيادي را تحمل مي کرد. اصلا دوست داشت بميرد . هيچ چيز برايش خوشحال کننده نبود. چه فکرها و روياهايي در ذهن داشت اما حالا حقيقت هاي تلخي پيش رويش بود. ديگر هيچ اميد و انگيزه اي براي نفس کشيدن نداشت. به سمت ستاره ها چرخيد ستاره هاي مردم به او چشمک مي زدند چشمانش را بست و دستش را پشت سرش گره کرد.


احساس کرد قطره اشکي در حال سريدن است ، چشمانش گرم شده بود ولي نوري از دور دست مي تابيد.


چشمانش تازه به تاريکي عادت کرده بود که راه پله بلند را ديد. گام اول را بر روي پله ها گذاشت، سرد بود ولي نوري آن بالا بود. عزمش را جزم کرد بايد بالا مي رفت، پله سوم و بعد چهارم، راه بلندي بود پر از پيچ و خم زير لب مي شمرد 24، 25، ...


احساس کرد چيزي فرو مي ريزد به پشت سرش که نگاه کرد ديد که راه پله در حال فرو ريختن است، دويد، تنها کاري که مي توانست بکند. پله ها با سرعت فرو مي ريختند ولي او توانست در لحظه آخر پله نهايي را بگيرد و از آن آويزان شود. دستانش داشت خسته مي شد که چيزي در ته قلبش جوشيد: تو مي تواني اگر بخواهي اين تنها راهي است که داري. بايد بخواهي تا بتواني.


ادامه مطلب...

هدفمند حرکت کنيد

هدفمند حرکت کنيد


اگر به دقت به رفتارهاي خود توجه کنيد، به راحتي متوجه خواهيد شد بعضي از اين رفتارها بي هدف انجام مي پذيرد. براي مثال بارها اتفاق افتاده که بي هدف به سمت آشپزخانه حرکت مي کنيد و در جست وجوي چيزي ناگهان در يخچال را باز نموده و نگاهي به درون يخچال مي اندازيد و ناخودآگاه در يخچال را مي بنديد و به اتاق خود بر مي گرديد.


اصولاً کساني موفق هستند که بر اساس نيازشان حرکتي را شروع مي کنند و براي رسيدن به هدف، آگاهانه و صبورانه عمل مي کنند.آيا ابتدا تصميم مي گيريد و هدفي را مشخص مي کنيد و سپس حرکت  را آغاز مي کنيد؟ يا حرکتي را بي هدف شروع مي کنيد و سپس به تصميم گيري مي پردازيد؟ به عنوان مثال تشنه مي شويد و براي رفع تشنگي به سمت آشپزخانه و يخچال حرکت مي کنيد؟ يا واقعيت چيز ديگري ست و وقتي آب را مي بينيد تشنه مي شويد و قدري آب مي نوشيد.


اين که ما گاهي نيازهايمان را انتخاب نمي کنيم بلکه پيدا مي کنيم بسيار ظريف و قابل تاملي است. مثال ديگر اين که بعضي براي ديدن فيلمي که به موضوعش علاقه نشان مي دهند به سينما مي روند و بعضي ديگر به سينما مي روند شايد موضوع فيلم سرگرم کننده باشد و يا بعضي کتابي با عنوان خاصي انتخاب مي کنند و بعضي هر چه بادا باد.


اصولاً کساني موفق هستند که بر اساس نيازشان حرکتي را شروع مي کنند و براي رسيدن به هدف، آگاهانه و صبورانه عمل مي کنند. هر حرکت هدفمندي رضايت بخش خواهد بود و براي فراگيري چنين رفتاري تمرين بايد کرد. ديگر تلويزيون را بي هدف روشن نخواهيد کرد مگر اين که بخواهيد برنامه خاصي را در زمان خاصي دنبال کنيد.


يک انسان آگاه هيچ حرکتي را بي هدف انجام نمي دهد. اگر به پارک مي رود براي ملاقات با درختان و ديدن گل هاي زيبا، پياده روي و تفنس از هواي پاک مي رود و با همه اين ها شايد مصاحبتي داشته باشد. توصيه مي کنيم آگاهانه به رفتار امروزتان توجه کنيد تا به سادگي با ما هم عقيده شويد، و ببينيد بسياري از اعمال ما ناخودآگاه و بدون دنبال کردن هدف خاصي صورت مي گيرد.


وقتي کتابي را مطالعه مي کنيد بين زمان از دست رفته و فهم ايجاد شده رابطه اي بر قرار مي کنيد. هر چه ما هوشيارتر باشيم فهم ما از مطالب بيشتر و زمان از دست رفته کمتر خواهد بود و اين بهره وري در مطالعه است.


ادامه مطلب...

کنکوري ها... دريا دلي ها، چه شد؟!!...

کنکوري ها... دريا دلي ها، چه شد؟!!...


مسابقه بار ديگر به پايان رسيد. فرصتي براي سنجش فضل ها. برخي سرخورده و مغموم به پايان مي انديشند و برخي به پيروزي نفس گيرشان تا مدتي کوتاه، دل خوشند و باز اين دايره، تا سال ديگر همچنان سرگشته تر از پيش، مي گردد و مي گردد و جز سرگيجه و سرگرداني چيزي نمي آفريند.


انگار کسي را جرئت بازبيني نيست. پس کسي که مثل هيچ کس نيست، کي از راه مي رسد و بر اين نمايش بي سرانجام، نقطه پاياني خواهد بود؟! اين بازي از کجا آغاز شد؟ کنکور  از چه هنگام غول شد؟! ما از چه تاريخي، به تاريخ تکرار و ملال پيوستيم؟ از پرسش ها، نترسيم، کمي به عقب برگرديم، شايد هنوز، اندکي هوايي، تازه، براي تنفس باقي مانده باشد. اين جوانان مشتاق و سرگردان از کدام دروازه عبور کرده اند، تا به قلعه غول بي شاخ و دم  کنکور  رسيده اند!


ماجرا شايد از لحظه ورود جوانان ما، به سال اول دبيرستان آغاز مي شود. گويي براي اين عزيزان که وارد عالم نوجواني مي شوند، پايان دوران معصوميت و آغاز رنج هاي نوجواني است. از آغوش گرم خانواده، به دوران، دوران سوز جواني پرتاب مي شوند. در گروه هاي به هم فشرده، براي چند سال آينده و عبور از هفت خان کنکور  ، تربيت مي شوند. از يک طرف، جوان امروز بار آرزوهاي بر باد رفته خانواده خود را به دوش مي کشد، از سوي ديگر براي اولياي دبيرستاني که در آن درس مي خواند، افتخار مي آفريند. جوانان براي به اصطلاح، رقابت سالم، ترغيب مي شوند. سيستم آموزشي در مدارس چنان طاقت فرساست که جوان هوشمند امروز، راهي جز اطاعت از فرامين بي چون و چراي اهل علم، نمي بيند و به جاي تفکر و تعمق و بازبيني و پرسش، فقط تقليد و اطاعت مي کند، چرا که اين راه را بي خطرتر تشخيص مي دهد. نمره تعيين مي کند چه کسي موفق تر است پس به فکر نمره باش. نه به فکر فهميدن و درک درست از هر علم و دانشي. به فکر عبور از اين مرحله باش به مرحله بعد. بخوان و بخوان.


راز موفقيت  در همين است. اين راهکارها به ذهن فرزندمان خطور مي کند. چرا که مسير با اين نوع نگرش، هموارتر به نظر مي رسد. کم کم، جوان خلاق دچار رکود در خلاقيت مي شود و اين رکود به شکل لکه هاي تاريکي از نگراني  و ترس، بدبيني و ياس و دو دلي و ترديد، در روح لطيف جوانان، نمايان مي شود. آن که بيشتر مي خواند، بيش تر مي ترسد. انگار درس و امتحان، يک جدال بي وقفه در صحنه، دبيرستان و مدارس است. اولين پتک با اين شعار بر سر جوان تازه به دوران رسيده وارد مي شود. اگر مي خواهي در کنکور  قبول شوي، بايد بيشتر تلاش کني. کلاس هاي تقويتي پشت هم، با مخارج بعضاً سرسام آور، فشار مربيان و معلمان، که تو بايد بتواني. ناآگاهي خانواده ها، از ميزان توان فرزندانشان و شناخت از استعدادهاي حقيقي آنان، همه و همه موجب مي شوند جوان بيشتر بخواند و کمتر بفهمد و زندگي را بشناسد. تنها هدف، بالاترين امتياز و نمره در کارنامه تحصيلي آنان است. هيچ راهي براي روشنگري جوانان پيش پاي آنها نيست. مدارهاي سرگيجه هر روز با شعاع هاي بزرگتر روح تشنه يادگيري جوانان را مي بلعد و آنها را هر روز گيج تر و گيج تر مي کند.


ادامه مطلب...

بهداشت رواني دوران بلوغ

بهداشت رواني دوران بلوغ
 نوجواني  يکي از مهمترين و پُر ارزش ترين دوره هاي زندگي هر فرد محسوب مي‌شود زيرا سرآغاز تحولات و دگرگوني‌ هاي جسمي و رواني در اوست و « بلوغ » نقطه عطفي در گذر زندگي او از مرحله کودکي به بزرگسالي است. دوره نوجواني به گروه سني 10 تا 19 سالگي اطلاق مي ‌شود و در اکثر کشورهاي جهان به خصوص کشورهاي در حال توسعه، بخش قابل توجهي از جمعيت را نوجوانان  تشکيل مي‌ دهند. با توجه به اين واقعيت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتي‌ شان (به خصوص بهداشت روان  آنان) نه فقط براي خود آنها بلکه براي خانواده‌ها، جامعه و نسل آينده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوري مي‌ بايست به مسائل آنها توجه خاص شود.


نوجوان مي‌ خواهد از قيد و بندهاي دوران کودکي که او را به خانواده‌اش متصل کرده است، جدا شود ، لذا حس استقلال‌ طلبي خود را با مخالفت ، مقاومت کردن و لجبازي با والدين و مربيان نشان مي ‌دهد . براي برخورد با اين رفتار نوجوان، بهتر است هميشه با او به لحني صحبت کنيد که احساس نکند برايش تصميم ‌گيري مي ‌کنيد. آزادي را به تدريج و متناسب با سني که دارد به او عطا کنيد و نظارت غيرمستقيم داشته باشيد و اگر زماني دريافتيد که از اين آزادي، سوء استفاده کرده به او تذکر دهيد و وي را متوجه اعمالش بکنيد. بدانيد که حذف آزادي، براي يک مدت کوتاه مي ‌تواند برايش آموزنده باشد.آشنا شدن با پديده‌هاي جديد در زندگي، ‌انسان را از بار هيجاني همراه آن پديده که غالباً اضطراب  و آشفتگي است مي رهاند، مطالعات روان شناختي نشان داده است که تأثير منفي عوامل استرس‌  زا که همراه با آگاهي قبلي است بسيار کمتر از زماني است که عوامل استرس ‌زا  ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد مي‌ شوند. در زمينه برخورد با پديده بلوغ جنسي و تغييرات جسماني و رواني متعاقب آن هر اندازه آگاهي نوجوانان  ما بيشتر باشد نتايج مبحث اين مرحله از زندگي در مسير آينده نوجوان بيشتر است. آگاهي نداشتن و يا عدم آگاهي کامل و صحيح، نوجوانان را گيج و سردرگم مي ‌کند و اين حالات نتايج منفي و زيانباري به دنبال خواهد داشت. والدين و مربيان وظيفه دارند اطلاعات کافي در خصوص تغييراتي که در طول و به دنبال بلوغ جنسي در نوجوان اتفاق مي‌ افتد به تدريج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافي و صحيح در مورد بلوغ باعث مي ‌شود که نوجوان از منابع ديگر که معمولاً انحرافي است، اطلاعات کسب کند و اين اطلاعات غلط مي‌ تواند او را به انحراف  کشاند.


والدين و مربيان از يک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان مي ‌بايستي اقدامات زير را انجام دهند.


- او را آماده کنند که به زودي و به تدريج تغييراتي را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد.


- به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغييرات ايجاد شده طبيعي است.


- از اين که اين تغييرات در او شروع شده به او تبريک بگويند و خاطر نشان کنند که دوره ي جديدي در زندگي او آغاز شده است.


- به او يادآوري نمايند که اين تغييرات در جهت تکامل فردي و قدمي به سوي اجتماعي شدن اوست به همين دليل وظايف فردي و اجتماعي جديدي براي او منظور شده است.


– خاطر نشان کنند که اين تغييرات قطعاً شروع مي ‌شود اما زمان دقيق و مشخصي ندارد؛ بنابراين اگر ديرتر از ديگران هم شروع شود يک امر طبيعي است.


- به او بگويند که تغييرات جسماني همراه با تغييرات رواني خواهد بود. اين تغييرات رواني در سه بُعد هيجاني، خـُلقي و رفتاري اتفاق مي‌ افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراري ارتباط صحيح با نوجوان است. کودک دلبند ديروز شما با تغييراتي که در جسم و روانش روي مي ‌دهد پا به دوران بزرگسالي مي ‌نهد. به دليل اين که او مي ‌خواهد هويت جديدي را براي خودش به دست آورد، طبيعي است که در برقراري رابطه با او مشکلاتي براي شما به وجود آيد. براي اين که روابط شما والدين و مربيان با فرزند يا دانش ‌آموز نوجوانتان صميمانه ‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زير توجه کنيد:


ادامه مطلب...

بهداشت رواني دوران بلوغ

بهداشت رواني دوران بلوغ
 نوجواني  يکي از مهمترين و پُر ارزش ترين دوره هاي زندگي هر فرد محسوب مي‌شود زيرا سرآغاز تحولات و دگرگوني‌ هاي جسمي و رواني در اوست و « بلوغ » نقطه عطفي در گذر زندگي او از مرحله کودکي به بزرگسالي است. دوره نوجواني به گروه سني 10 تا 19 سالگي اطلاق مي ‌شود و در اکثر کشورهاي جهان به خصوص کشورهاي در حال توسعه، بخش قابل توجهي از جمعيت را نوجوانان  تشکيل مي‌ دهند. با توجه به اين واقعيت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتي‌ شان (به خصوص بهداشت روان  آنان) نه فقط براي خود آنها بلکه براي خانواده‌ها، جامعه و نسل آينده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوري مي‌ بايست به مسائل آنها توجه خاص شود.


نوجوان مي‌ خواهد از قيد و بندهاي دوران کودکي که او را به خانواده‌اش متصل کرده است، جدا شود ، لذا حس استقلال‌ طلبي خود را با مخالفت ، مقاومت کردن و لجبازي با والدين و مربيان نشان مي ‌دهد . براي برخورد با اين رفتار نوجوان، بهتر است هميشه با او به لحني صحبت کنيد که احساس نکند برايش تصميم ‌گيري مي ‌کنيد. آزادي را به تدريج و متناسب با سني که دارد به او عطا کنيد و نظارت غيرمستقيم داشته باشيد و اگر زماني دريافتيد که از اين آزادي، سوء استفاده کرده به او تذکر دهيد و وي را متوجه اعمالش بکنيد. بدانيد که حذف آزادي، براي يک مدت کوتاه مي ‌تواند برايش آموزنده باشد.آشنا شدن با پديده‌هاي جديد در زندگي، ‌انسان را از بار هيجاني همراه آن پديده که غالباً اضطراب  و آشفتگي است مي رهاند، مطالعات روان شناختي نشان داده است که تأثير منفي عوامل استرس‌  زا که همراه با آگاهي قبلي است بسيار کمتر از زماني است که عوامل استرس ‌زا  ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد مي‌ شوند. در زمينه برخورد با پديده بلوغ جنسي و تغييرات جسماني و رواني متعاقب آن هر اندازه آگاهي نوجوانان  ما بيشتر باشد نتايج مبحث اين مرحله از زندگي در مسير آينده نوجوان بيشتر است. آگاهي نداشتن و يا عدم آگاهي کامل و صحيح، نوجوانان را گيج و سردرگم مي ‌کند و اين حالات نتايج منفي و زيانباري به دنبال خواهد داشت. والدين و مربيان وظيفه دارند اطلاعات کافي در خصوص تغييراتي که در طول و به دنبال بلوغ جنسي در نوجوان اتفاق مي‌ افتد به تدريج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافي و صحيح در مورد بلوغ باعث مي ‌شود که نوجوان از منابع ديگر که معمولاً انحرافي است، اطلاعات کسب کند و اين اطلاعات غلط مي‌ تواند او را به انحراف  کشاند.


والدين و مربيان از يک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان مي ‌بايستي اقدامات زير را انجام دهند.


- او را آماده کنند که به زودي و به تدريج تغييراتي را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد.


- به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغييرات ايجاد شده طبيعي است.


- از اين که اين تغييرات در او شروع شده به او تبريک بگويند و خاطر نشان کنند که دوره ي جديدي در زندگي او آغاز شده است.


- به او يادآوري نمايند که اين تغييرات در جهت تکامل فردي و قدمي به سوي اجتماعي شدن اوست به همين دليل وظايف فردي و اجتماعي جديدي براي او منظور شده است.


– خاطر نشان کنند که اين تغييرات قطعاً شروع مي ‌شود اما زمان دقيق و مشخصي ندارد؛ بنابراين اگر ديرتر از ديگران هم شروع شود يک امر طبيعي است.


- به او بگويند که تغييرات جسماني همراه با تغييرات رواني خواهد بود. اين تغييرات رواني در سه بُعد هيجاني، خـُلقي و رفتاري اتفاق مي‌ افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراري ارتباط صحيح با نوجوان است. کودک دلبند ديروز شما با تغييراتي که در جسم و روانش روي مي ‌دهد پا به دوران بزرگسالي مي ‌نهد. به دليل اين که او مي ‌خواهد هويت جديدي را براي خودش به دست آورد، طبيعي است که در برقراري رابطه با او مشکلاتي براي شما به وجود آيد. براي اين که روابط شما والدين و مربيان با فرزند يا دانش ‌آموز نوجوانتان صميمانه ‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زير توجه کنيد:


ادامه مطلب...

بهداشت رواني دوران بلوغ

بهداشت رواني دوران بلوغ
 نوجواني  يکي از مهمترين و پُر ارزش ترين دوره هاي زندگي هر فرد محسوب مي‌شود زيرا سرآغاز تحولات و دگرگوني‌ هاي جسمي و رواني در اوست و « بلوغ » نقطه عطفي در گذر زندگي او از مرحله کودکي به بزرگسالي است. دوره نوجواني به گروه سني 10 تا 19 سالگي اطلاق مي ‌شود و در اکثر کشورهاي جهان به خصوص کشورهاي در حال توسعه، بخش قابل توجهي از جمعيت را نوجوانان  تشکيل مي‌ دهند. با توجه به اين واقعيت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتي‌ شان (به خصوص بهداشت روان  آنان) نه فقط براي خود آنها بلکه براي خانواده‌ها، جامعه و نسل آينده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوري مي‌ بايست به مسائل آنها توجه خاص شود.


نوجوان مي‌ خواهد از قيد و بندهاي دوران کودکي که او را به خانواده‌اش متصل کرده است، جدا شود ، لذا حس استقلال‌ طلبي خود را با مخالفت ، مقاومت کردن و لجبازي با والدين و مربيان نشان مي ‌دهد . براي برخورد با اين رفتار نوجوان، بهتر است هميشه با او به لحني صحبت کنيد که احساس نکند برايش تصميم ‌گيري مي ‌کنيد. آزادي را به تدريج و متناسب با سني که دارد به او عطا کنيد و نظارت غيرمستقيم داشته باشيد و اگر زماني دريافتيد که از اين آزادي، سوء استفاده کرده به او تذکر دهيد و وي را متوجه اعمالش بکنيد. بدانيد که حذف آزادي، براي يک مدت کوتاه مي ‌تواند برايش آموزنده باشد.آشنا شدن با پديده‌هاي جديد در زندگي، ‌انسان را از بار هيجاني همراه آن پديده که غالباً اضطراب  و آشفتگي است مي رهاند، مطالعات روان شناختي نشان داده است که تأثير منفي عوامل استرس‌  زا که همراه با آگاهي قبلي است بسيار کمتر از زماني است که عوامل استرس ‌زا  ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد مي‌ شوند. در زمينه برخورد با پديده بلوغ جنسي و تغييرات جسماني و رواني متعاقب آن هر اندازه آگاهي نوجوانان  ما بيشتر باشد نتايج مبحث اين مرحله از زندگي در مسير آينده نوجوان بيشتر است. آگاهي نداشتن و يا عدم آگاهي کامل و صحيح، نوجوانان را گيج و سردرگم مي ‌کند و اين حالات نتايج منفي و زيانباري به دنبال خواهد داشت. والدين و مربيان وظيفه دارند اطلاعات کافي در خصوص تغييراتي که در طول و به دنبال بلوغ جنسي در نوجوان اتفاق مي‌ افتد به تدريج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافي و صحيح در مورد بلوغ باعث مي ‌شود که نوجوان از منابع ديگر که معمولاً انحرافي است، اطلاعات کسب کند و اين اطلاعات غلط مي‌ تواند او را به انحراف  کشاند.


والدين و مربيان از يک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان مي ‌بايستي اقدامات زير را انجام دهند.


- او را آماده کنند که به زودي و به تدريج تغييراتي را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد.


- به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغييرات ايجاد شده طبيعي است.


- از اين که اين تغييرات در او شروع شده به او تبريک بگويند و خاطر نشان کنند که دوره ي جديدي در زندگي او آغاز شده است.


- به او يادآوري نمايند که اين تغييرات در جهت تکامل فردي و قدمي به سوي اجتماعي شدن اوست به همين دليل وظايف فردي و اجتماعي جديدي براي او منظور شده است.


– خاطر نشان کنند که اين تغييرات قطعاً شروع مي ‌شود اما زمان دقيق و مشخصي ندارد؛ بنابراين اگر ديرتر از ديگران هم شروع شود يک امر طبيعي است.


- به او بگويند که تغييرات جسماني همراه با تغييرات رواني خواهد بود. اين تغييرات رواني در سه بُعد هيجاني، خـُلقي و رفتاري اتفاق مي‌ افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراري ارتباط صحيح با نوجوان است. کودک دلبند ديروز شما با تغييراتي که در جسم و روانش روي مي ‌دهد پا به دوران بزرگسالي مي ‌نهد. به دليل اين که او مي ‌خواهد هويت جديدي را براي خودش به دست آورد، طبيعي است که در برقراري رابطه با او مشکلاتي براي شما به وجود آيد. براي اين که روابط شما والدين و مربيان با فرزند يا دانش ‌آموز نوجوانتان صميمانه ‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زير توجه کنيد:


ادامه مطلب...

کودکي که به نوجواني گستاخ تبديل مي شود

کودکي که به نوجواني گستاخ تبديل مي شود
معمولاً نوجوانان  در برابر برخي رفتارهاي زننده و جامعه ستيز خود، مجازات نمي شوند چون خيلي ها معتقدند چنين رفتارهاي خشونت آميز و در عين حال گستاخانه، جزو طبيعت و ذات دوران نوجواني است.
با اين حال يک دليل علمي و محکم وجود دارد مبني بر اين که بداخلاقي ها، عصبانيت ها، طغيان هاي احساسي و داد و فريادهاي خشمگينانه را نمي توان جزو ذات نوجواني به حساب آورد بلکه چنين خصوصيات اخلاقي مي تواند بخشي از شخصيت گروهي از نوجوانان باشد که همزمان با ورود به دوره ي نوجواني، اين خصوصيات نيز بيشتر در آنها مشاهده مي شود. بنابراين اگر فرزند شما قبل از بروز علايم هورموني مربوط به دوران نوجواني ، شخصي عصبي و بداخلاق است، اين احتمال وجود دارد که در سنين نوجواني  چنين خصوصيات زشت اخلاقي در او به شکل حادتري مشاهده شود. در غير اين صورت الزاماً اين رفتار زننده در او رشد نخواهد کرد.
 اگر فرزند شما براي بازنگري در رفتار خود با شما صميمي نيست و حاضر به قبول توصيه شما نمي شود ، سراغ فرد ديگري از ميان دوستان، اعضاي خانواده و يا اشخاص ديگر که مورد قبول و اعتماد فرزندتان است، برويد و از او بخواهيد در اين زمينه به شما کمک کند.براي عده اي گستاخي نوجوانان  با والدينشان طبيعي و قابل انتظار است. توهمات ديگري نيز وجود دارد از قبيل اين که آنها بايد نافرمان باشند و در برابر پدر و مادرشان بايستند؛ حتي عده اي از والدين از اين که نوجوانشان اين طور نيست، نگران مي شوند!
عامل بروز پرخاشگري  در نوجوانان


ادامه مطلب...

روان شناسي نوجواني

روان شناسي نوجواني


 


مقدمه اي بر روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
نقش خانواده در رشد و تشکيل شخصيت  نوجوان بر هيچ کس پوشيده نيست. خانواده  اولين و تنها واسطه ارتباط کودک با اجتماع است. در خانواده کودک ارزش ها و ضد ارزش ها ، اصول و قواعد اخلاق را مي آموزد. کودکان از لحاظ عاطفي، شناختي و ... وابستگي خاصي به خانواده دارند و براي آنها خانواده مهمترين نقش را در زمينه ي تأمين نيازهاي رواني کودک دارد. اين نيازهاي عاطفي در نوجواني رنگ شديدتري به خود مي گيرد که نوجوان آن را در محيطي وسيع تر از خانواده جستجو مي کند و بر همين اساس است که ارتباط نوجوان با اطراف افزايش مي يابد. نوجوان کمتر تمايل دارد در خانه بماند و به روابط بيرون از خانواده اهميت بيشتري مي دهد. نوجوان را نه مي توان کودک دانست و نه همرديف با بزرگسالان قرار داد.


خانواده ها در برخورد با اين دوران که گاه به بحران  ياد مي شود بر چند دسته تقسيم مي شوند:


1- خانواده هاي طبيعي (تعادل)
در اين خانواده ها هر يک از اعضا ضمن داشتن استقلال  شخصي در کارهايشان در اغلب امور به مشورت با يکديگر مي پردازند. پدر و مادر  روش مشترکي را در برخورد با نوجوان پيش مي گيرند و به نيازهاي نوجوان در اين دوران آگاهي کافي دارند ؛ مسائل مربوط به نوجوانشان را مي شناسند و در مورد مسائلي که مربوط به آنها مي شود به مشورت مي پردازند. رابطه ميان والدين و فرزندان نه از روي وحشت و نه اجبار است فرزندان به راحتي با والدينشان ارتباط برقرار مي کنند. در اين خانواده ها ضمن تبادل نظر در امور خانوادگي ، رهبري بر عهده پدر خانواده است.


2- خانواده هاي بي نظم
در اين خانواده ها هيچ يک از اعضا مسئوليت اصلي خود را ايفا نمي کند. پدر فقط قسمتي از مسئوليتش را برعهده مي گيرد ؛ به او بيشتر به چشم برطرف کننده نيازهاي مادي نگاه مي شود و به نقش وي اهميت چنداني داده نمي شود. در عوض اين مادر است که تقريباً مسئوليت تمامي امور را بر عهده دارد اما اغلب مادران در اين نوع خانواده ها روش ثابتي را در تنبيه و تشويق  کودکان ندارند و در برابر موقعيت هاي يکسان ، واکنش هاي مختلفي از خود نشان مي دهند. در اغلب موارد مادر نمي تواند الگوي مناسبي براي دختر خانواده باشد، زيرا نقش مادر با انتظارات  جامعه متفاوت است. دختران و پسران در اين نوع خانواده ها در ايفاي نقش مادرانه و پدرانه دچار مشکل مي شوند. آنها در آينده با انتخاب فردي ناکامل در زندگي آينده نيز دچار مشکل مي شوند.


ادامه مطلب...

نوجوانان تنها

نوجوانان تنها


تنهايي يکي از تجارب عمومي بشر و احساسي است که هر کس کم و بيش داشته است.


نوجوانان به ندرت از تنهايي صحبت مي کنند. ليکن، در بسياري از آهنگ ها و سرودهاي مورد علاقه ي آنها تنهايي يک موضوع اصلي است.


تنهايي احساس جدا بودن است.
شخصِ تنها غالباً از معاشرت با مردم مي ترسد، بيشتر به خيال پردازي پناه مي برد يا منزوي مي شود تنهايي موجب بسياري از مشکلات شخصي است.
مثلاً اضطراب  ناشي از تنهايي ممکن است موجب از دست دادن اشتها شود يا شخص را پيوسته گرسنه سازد. جابه جايي و جدا شدن از محيط آشنا مانند تغيير مکان از منزلي به منزل ديگر، شهري به شهر ديگر، مدرسه اي به مدرسه ي ديگر غالباً باعث احساس تنهايي  مي شود و بايد با برقراري تماس ها و دوستي  هاي جديد آن را برطرف ساخت.


 نوجواني  که به هر دليل احساس تنهايي مي کند بايد بياموزد که چگونه با مردم روابط با معني برقرار سازد، مثلاً با چند دقيقه صحبت درباره ي موضوعي که مورد علاقه ي عموم است فعاليت هاي مدرسه، معلمان ورزش و ... با ديگران تماس برقرار کند و به تدريج اين تماس ها را طولاني تر و بيشتر کند. نوجوان کم کم مي آموزد که به ديگران اعتماد  کند و به راحتي ارتباط برقرار کند.


برخي از روان شناسان معتقدند تنهايي با از خودبيگانگي تفاوت دارد. به نظر آنها فردِ از خود بيگانه در حقيقت خود را طرد کرده و خويشتن را قبول ندارد، او احساس بي ارزشي مي کند و اين احساس او را به سوي تنفر از خويشتن و انزجار از ديگران سوق مي دهد.


«از خود بيگانگي» مي تواند به اين علت باشد که شخص تصور کند زندگي او به عوض خودش، از سوي ديگران طرح ريزي و کنترل مي شود از اين جهت مأيوس مي شود و باور مي کند که قادر نيست بر عواملي که بر او اثر مي گذارند کنترلي داشته باشد.


عده اي «از خودبيگانگي» را عکس العملي نسبت به پوچي و سردي زندگي مدرن مي دانند. براي بسياري از نوجوانان  خشونت، بي عدالتي، ماديگري، فقر، تبعيض نژادي، جنگ، دورويي و ... غير قابل تحمل است. نوجوانان و جوانان  نسبت به اين مسايل شديداً حساس هستند و آنها را تقبيح کرده و با خشونت محکوم مي کنند.


فردي که بخواهد « از خود بيگانه » نشود بايد بکوشد تا زندگيش را مهم و ارزشمند کند. يک راه انجام اين کار، آميزش با مردم است. او مي تواند در حل و فصل مشکلات فراواني که جامعه با آنها روبروست کمک کند. دوري از جمع کمتر به اين علت است که فرد دوست ندارد با مردم باشد. اين امر دلايل متعددي دارد، برخي از تجارب ناخوشايند اوليه با ديگران، تعليم و تربيت والديني که به مردم اعتماد ندارند، آزار ديدن و ترسيدن از ديگران در زمان کودکي، يا اعتقاد به اين که بچه هاي ديگر به مراتب از او تواناترند، از جمله دلايلي است که باعث مي شود فرد به منظور حفاظت خود از ملاقات با ديگران اجتناب کند. مطمئناً اين گونه افراد اين طور وانمود مي کنند که از زندگي جداي از مردم خوشحالترند.


ادامه مطلب...

دوست نوجوان خود باشيم

دوست نوجوان خود باشيم



چه عاملي باعث مي شود که فرزند 10 ساله شيرين زبان و خونگرم شما در مدت سه سال تبديل به نوجواني ساکت و آرام  شود؟ براي بسياري از پدر و مادرها اين سؤال يکي از گيج کننده ترين معماهاي قرن است.



دو دليل مهم براي به وجود آمدن اين تغيير در سنين ابتدايي و دوران نوجواني وجود دارد:
هنگامي که کودک شما پا به دوره نوجواني  مي گذارد احتياج بسياري به تنهايي و خلوت گزيني پيدا مي کند. شايد به اين علت که افکار و احساسات او دچار نوعي آشفتگي مي شوند، ممکن است نوجوان شما دچار بلاتکليفي و بي ثباتي شود. حتي ممکن است از آنچه که از نظر فيزيکي و يا احساسي براي او اتفاق مي افتد احساس شرم کند. چنين اتفاقاتي براي او غير منتظره و سخت هستند و او مي خواهد آنها را از ديگران مخفي کند و نزد خود نگهدارد.
دليل ديگر اين است که فرزند شما کم کم به نداشتن مهارت در انجام کارها حساس مي شود. او گمان مي کند بزرگترها بهتر از او مي توانند صحبت کنند و به راحتي کلمات صحيح را براي اداي منظور خود مي يابند. در حالي که او در اين زمينه خود را ناتوان مي بيند. بنابراين اگر نوجوانتان بـُغ کرده و عبوس به نظر مي رسد شايد به خاطر از دست دادن اعتماد به نفس خود در اداي کلمات است.


چرا ما به رابطه با ديگران نيازمنديم؟
«گفت و گو» کليد داشتن يک رابطه خوب در خانواده است. عدم توانايي در راحت صحبت کردن باعث مي شود نتوانيد نيازهاي نوجوانتان را بشناسيد. بدون گفت و گو و رابطه مناسب شما نمي توانيد پشتيباني و مراقبت خود را به او برسانيد و او نيز نخواهد توانست فراتر از حد و مرزهاي تعيين شده و رفتار پذيرفته شده رابطه مناسبي با شما داشته باشد.


ادامه مطلب...