موسيقي درماني/ ما چگونه موسيقي را مي‌شنويم؟  

موسيقي درماني/ ما چگونه موسيقي را مي‌شنويم؟ 
 
براي موسيقي تعريف‌هاي مختلفي ارايه شده است. خوارزمي دانشمند ايراني سده چهارم هجري ، موسيقي را "پيوند آهنگها مي‌داند" و مي‌گويد موسيقي يا صداهايي موسيقايي، صداهاي "خوشايندي " هستند كه انسان از شنيدن آنها احساس لذت مي‌كند.
او "صداي خوشايند" را صوت‌هايي مي‌داند كه از نظمي خاص پيروي مي‌كنند و بين آنها نسبت‌هاي معيني وجود دارد.
عامل، ماده و عنصر اصلي موسيقي، "صوت" است يعني يك عامل ارتعاشي منظم كه شدت، طنين و فركانس اين ارتعاشات در قسمت‌هاي عصبي مغز اثر مي‌گذارد.
بخش‌هاي مختلف مغز در تجزيه و تحليل موسيقي مشاركت دارند. نيمكره چپ مغز با شنيدن موسيقي به تجزيه و تحليل اصوات مي‌پردازد و نيمكره راست هماهنگي و كل صدا و عواطف آن را درك مي‌كند.
در گوش داخلي، قسمت حلزوني گوش قرار دارد كه با عصب‌هايي به نام "پرزهاي عصبي" پوشيده شده است. بخش‌هاي خاصي از اين پرزها با فركانس‌هاي خاصي از صدا مرتعش مي‌شوند بنابراين زماني كه ارتعاشات امواج صدا و يا موسيقي به حلزون مي‌رسد اين پرزها مرتعش مي‌شوند.
بطور معمول ‪ ۴‬هزار عدد از اين پرزها هنگام دريافت صدا مرتعش مي‌شوند و به سلول‌هاي عصبي در مغز پيام مي‌فرستند. اين ارتعاشهاي آهنگين كه موسيقي ناميده مي‌شوند به بخش چپ مغز هدايت مي‌شوند.
مرحله پردازش موسيقي در مغز مرحله پيچيده‌اي است: ما ظرف مدتي حدود دو ثانيه، همزمان موسيقي را مي‌شنويم، دسته‌بندي مي‌كنيم، تشخيص مي‌دهيم و در برابر آن واكنش نشان مي‌دهيم. در واقع در يك قطعه موسيقي فقط به بخش هايي از آن جذب مي‌شويم و بقيه آهنگ را پيش‌بيني مي‌كنيم در نتيجه از يك آهنگ مثلا سه دقيقه‌اي فقط بخش كوچكي را جذب مي‌كنيم ولي احساس مي‌كنيم كه تمام قطعه آن را شنيده‌ايم.

* انتخاب موسيقي براي موقعيت‌هاي گوناگون
انتخاب موسيقي براي زمان‌هاي مختلف يك كار علمي و هنري محسوب مي‌شود براي انتخاب نوع موسيقي بايد به سرعت ضرب آهنگ توجه كرد. آهنگ‌هاي آرام و آهسته ايجاد آرامش مي‌كنند و آهنگ‌هاي تند باعث افزايش انرژي مي‌شوند.
دكتر "رضا رستمي" روانشناس و عضو هيات علمي دانشكده روانشناسي دانشگاه تهران مي‌گويد راههاي گوناگوني براي طبقه‌بندي موقعيت‌هاي مختلف ذهن وجود دارد يكي از اين راهها تشخيص سرعت فعاليت الكتريكي مغز است كه معيار سنجش آن ارتعاشات مغز در هر ثانيه است در اين مورد معمول‌ترين تشخيص علمي، موقعيت‌هاي بتا، آلفا، تتا و دلتاي مغز است.
موقعيت بتا: اين موقعيت مغز زماني است كه مغز فعال است و در وضعيت هوشياري عادي به سر مي‌برد. امواج مغز در اين موقعيت بين ‪ ۱۳‬تا ‪ ۲۵‬بار در ثانيه مرتعش مي‌شوند براي ايجاد اين موقعيت از مغز مي‌توان از آهنگ‌هاي تند و رقص گونه استفاده كرد.
موقعيت آلفا: اين موقعيت از مغز زماني است كه مغز در حالت آرام به سر مي‌برد مي‌توان توسط موسيقي اين موقعيت را در طول روز ايجاد كرد در اين موقعيت معمولا چشم‌ها بسته هستند و روياهاي روز به وجود مي‌آيند امواج مغز در اين موقعيت ‪ ۸‬تا‪ ۱۲‬بار در هر ثانيه مرتعش مي‌شوند اين موقعيت از مغز را مي‌توان توسط آهنگ‌هاي خيلي ملايم و آرام ايجاد كرد.
موقعيت تتا: موقعيت تتا كه بطور عمده در منطقه گيجگاهي و آهيانه مغز ايجاد مي‌شود موقعيت خلاقيت مغز است امواج مغز در اين وضعيت ‪ ۴‬تا‪ ۷‬بار در ثانيه مرتعش مي‌شوند.
هوشياري مغز در اين وضعيت بين خواب و بيداري است آهنگ‌هايي كه بتوانند اين موقعيت مغزي را حفظ كنند معمولا خيلي آرام هستند و معمولا با سرعت خيلي پايين اجرا مي‌شوند.
موقعيت دلتا: اين موقعيت از مغز كه تعداد ارتعاشات امواج مغز بين يك تا سه بار در ثانيه است موقعيت خواب عميق مغز است در اين موقعيت، تنفس عميق، سطح و فشار خون، ضربان قلب و دماي بدن به حداقل خود مي‌رسد آگاهي و هوشياري در اين وضعيت در پايين‌ترين ميزان است كه موسيقي اثر چنداني بر روي مغز نمي‌گذارد.

* موسيقي درماني مغز
موسيقي درماني مغز در موارد مختلفي همچون آشفتگي، اضطراب، افسردگي، سردردهاي تنش آور و ميگرن، درد مزمن، اختلال يادگيري، بيش فعالي، سوء مصرف مواد و ... به كار گرفته مي‌شود.
دكتر رستمي مي‌گويد موسيقي درماني مغز درمان با ارزشي است كه مي‌تواند كيفيت پاسخ به ديگر درمانها از جمله روان درماني و طب سوزني را افزايش دهد اين روش از مزايايي برخوردار است از جمله اينكه به شيوه تهاجمي و يا شيميايي نيست، وابستگي ايجاد نمي‌كند و اثرات جانبي ندارد و با توجه به مطالعات انجام شده ميزان بهبودي تا ‪ ۸۵‬درصد گزارش شده است.
وي گفت در روش موسيقي درماني مغز فرد در حالت آرام قرار مي‌گيرد و در آن حالت امواج مغز او بصورت نوار مغزي به مدت پنج دقيقه ثبت مي‌شود.
اطلاعات ثبت شده به آزمايشگاه فرستاده مي‌شود و در آنجا فايل‌هاي نوار مغزي با فايل‌هاي موسيقي تطبيق داده مي‌شود سپس بعد از تنظيم، از آن براي درمان استفاده مي‌كنند.
موسيقي جزء عالي‌ترين تمايلات انساني است كه عالي‌ترين نگرش نظري و عملي به تفكرات متعالي انساني دارد و تاثيرگذاري عام آن سرور و شادي و يا حزن و اندوه حاصل از آن است.
دكتر "هما سادات‌افسري" موسيقي درمانگر و عضو انجمن علمي موسيقي درماني ايران مي‌گويد در موسيقي درماني اين تاثير عام موسيقي مورد نظر نيست بلكه موسيقي درماني، موسيقي تجويز شده و سازماندهي شده‌اي براي رسيدن اهداف درماني مورد نظر است.
وي افزود در موسيقي درماني موسيقي بصورت مشخص و دقيق همراه با ميزان و مدت زمان مشخص براي بيمار به كار گرفته مي‌شود.
سيستم ليمبيك مغز (مركز عواطف) مسئول ادراكات هيجاني و عاطفي انسان است كه موسيقي در اين قسمت تاثير مي‌گذارد.
وي مي‌گويد يكي از نقاط قوت موسيقي ارتباط غيركلامي آن است كه اين نوع ارتباط بيشترين تاثير را دارد به عنوان مثال در اسكيزوفرني‌ها و كودكان در خودفرورفته كه به روشهاي معمولي كلامي پاسخ نمي‌دهند بيشترين تاثير را دارد و منجر به پاسخ دهي بيشتر در آنها مي‌شود.
متخصصان در رشته موسيقي درماني معتقدند موسيقي در كاهش دردهاي گوناگون دندانپزشكي، استرس و نگراني‌هاي ناشي از بيماري ها، توانبخشي بعد از جراحي و تصادفات، افزايش حافظه، يادگيري، دقت و ادراكات حسي و ايجاد آرامش رواني كاركنان در گروههاي صنعتي و توليدي موثر است.

موسيقي درماني و تاثير آن در درمان بيماريها  

موسيقي درماني و تاثير آن در درمان بيماريها 
 در دنياي پرشتاب امروز، دنيايي كه بدخوابي، استرس و سبك زندگي شتاب زده امري عادي محسوب مي‌شود، "موسيقي درماني" و به عبارتي ديگر به‌كارگيري موسيقي براي بهبود موقعيت‌هاي مختلف، رويكردي بسيار جالب مي‌تواند باشد.
موسيقي درماني يكي از جلوه‌هاي كاربردي موسيقي در زندگي عموم است و آشنايي با اين رشته مي‌تواند استنباط و انتظار عموم از موسيقي را ارتقاء بخشد و ذهن را به سوي كاربرد گسترده آن متوجه كند.
ارتقاي درك علمي از موسيقي و ترميم فرهنگ شنيدن موسيقي باعث مي‌شود درك موسيقي از گردونه محدود احساس فراتر رود و بر فضاي گسترده و فكورانه آن افزوده شود به گونه‌اي كه فرد موسيقي را عميقا بفهمد و به خوبي در اختيار گيرد.
موسيقي درماني در درمان افرادي كه دچار ناتواني‌هاي مختلفي از جمله عقب ماندگي ذهني، تاخير يافتگي رشدي، معلوليت جسمي، بيماري رواني و ديگر مشكلات بوده‌اند، نتيجه موفقيت‌آميزي داشته است.
موسيقي درمانگر، اهداف و مقاصد را بر اساس نيازهاي خاص درمانجو دنبال مي‌كند و براي پيشبرد اين اهداف از شيوه‌هاي گوناگوني استفاده مي‌شود براي مثال، آواز خواندن مي‌تواند به افراد مبتلا به بيماري آلزايمر كمك كند تا حافظه دراز مدت خود را به كار اندازند.
نواختن آلات موسيقي با همسالان يا فرد يا افراد درمانگر، مي‌تواند مهارت‌هاي ميان فردي و يا قدرت برقراري ارتباط با ديگران را افزايش دهد و كاركردهاي اجتماعي را بهبود بخشد. از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشي مطمئن و لذت‌بخش بوسيله نواختن موسيقي، گوش كردن به موسيقي و حركات موزون و هماهنگ با موسيقي بيان مي‌كنند.
موسيقي مي‌تواند استرس را كاهش دهد. به عنوان مثال، براي مقابله با هراس از صحبت در مقابل ديگران و ترس از روبرو شدن با شخصيت‌هاي با نفوذ مي‌توان از واكنش‌هايي كه با موسيقي راك تهييج شده است استفاده كرد.
طبيعي است كه سليقه شخصي روي عكس‌العمل شنونده نسبت به موسيقي، اثر دارد از اين رو بايد براي استفاده بهينه از موسيقي درماني جهت كاهش تنش و استرس، سليقه شخصي افراد در نظر گرفته شود.
هرچند استفاده از موسيقي آرامبخش يا محرك مي‌تواند در موارد مختلف مفيد باشد، اما در عين حال موسيقي داراي ظرايفي است كه عكس‌العمل‌هاي پيش بيني نشده‌اي را در بعضي افراد بيدار مي‌كند.
به عنوان مثال موسيقي ريتميك آرام كه در موارد عادي نوعي موسيقي آرامبخش محسوب مي‌شود مي‌تواند براي در بعضي شنونده‌ها احساسي غريب و يا ترس آور ايجاد كند.
دكتر "علي زاده‌محمدي" رئيس انجمن موسيقي درماني ايران در تعريف موسيقي درماني مي‌گويد، "موسيقي درماني، استفاده تجويز شده و سازمان يافته از موسيقي يا فعاليت‌هاي آن براي تغيير حالات ناسازگار زير نظر موسيقي درمانگر براي كمك به مراجعين در رسيدن به اهداف درماني است."
اين متخصص موسيقي درماني مي‌گويد موسيقي درماني وسيله سرگرمي و بازي نيست بلكه عامل اصلاح‌كننده تجويز شده‌اي است كه به بهبود سازگاري رفتار و حالات كمك مي‌كند.
در پنجاه سال گذشته تحقيقات بسيار زيادي انجام شده است كه نشان مي‌دهد موسيقي روي بسياري از بيماري‌ها از جمله ناراحتي‌هاي تنفسي، بيماري‌هاي قلبي، دردهاي كليوي، بيماري‌هاي كودكان، ناراحتي‌هاي قبل و بعد از جراحي، دردهاي زايمان ، كما، سوختگي و عوارض سرطان اثر دارد.
بيشتر مادران هنگام بارداري نگران وضعيت خود هستند اين نگراني‌ها اگر چه بيشتر در اثر خيال و تصورهاي شخصي است اما از تنش و نگراني آن نمي‌توان چشم‌پوشي كرد و خواه‌ناخواه مادر را دچار ناآرامي مي‌كند.
پزشكان براي تقويت آرامش مادران همواره روشهاي غيردارويي را توصيه مي‌كنند روش‌هايي كه كمك مي‌كند تا از تشويش و نگراني مادر كاسته شود كه تمرين‌هاي "تن آرامي" ‪ Relaxation‬از جمله مهمترين اين روشها است.
دكتر زاده‌محمدي در اين خصوص مي‌گويد استفاده از موسيقي آرام‌بخش همراه با تمرين‌هاي تن‌آرامي توام با تصور هدايت شده، روش رايجي براي تقويت آرامش مادران است.
خواندن ترانه‌ها و انجام بعضي از تمرين‌ها موجب مي‌شود كه مادر آرامش پيدا كرده و خاطره مثبتي از اتاق عمل دريافت كند.
به گفته كارشناسان، موسيقي در درمان برخي از بيماريهاي رواني، افسردگي، ميگرن، سردردهاي عصبي واضطراب موثر است.
اوج انتقال احساسات و تاثيرات در موسيقي نهفته است و يك موسيقي واقعي و خوب مي‌تواند بر لايه‌هاي وجودي فرد اثر بگذارد و به زندگي انسان معنا و جهت ببخشد.
برخي آزمايش‌ها نشان داده است افرادي كه بعد از عمل جراحي برايشان موسيقي پخش مي‌شود، تحمل درد بيشتري دارند و براي تسكين درد خود كمتر تقاضاي مسكن مي‌كنند.
دكتر "غفار ملك خسروي" روانشناس و دبير انجمن موسيقي درماني نيز با اشاره به اين كه اضطراب و افسردگي پايه و اساس بسياري از بيماري‌هاي جسمي و رواني هستند، گفت بر اساس تحقيقات مختلفي كه تا به حال صورت گرفته، با استفاده از موسيقي درماني و تمرين تن‌آرامي استرس و افسردگي كاهش مي‌يابد و در پي آن از شدت بيماري‌هاي جسمي و رواني فرد هم كاسته مي‌شود.
وي مي‌گويد در مورد بيماري‌هايي همچون ميگرن كه ارتباط مستقيمي با ميزان اضطراب و استرس وارده به افراد دارد، با كمك موسيقي مي‌توان در جهت كاهش استرس و در نتيجه كاهش شدت دردهاي ميگرني گام برداشت.
زماني كه انسان درد دارد آستانه تحمل او پايين مي‌آيد و به عبارتي حساس‌تر مي‌شود در اينجا موسيقي و تمرين تن آرامي مي‌تواند منجر به ايجاد آرامش در فرد شود.
به گفته اين متخصص موسيقي درماني تاكيد بر اين نكته مهم است كه موسيقي به تنهايي كار درماني نمي‌كند بلكه به عنوان يك روش حمايتي، در بالا بردن كيفيت سلامت رواني و جسمي افراد كمك مي‌كند.
به كار بردن موسيقي در بيمارستانها، رستورانها، پاركها و ... در ايجاد آرامش و احساس خوشايند در افراد موثر است.
انواع موسيقي براي كمك به حل مشكلات مختلف، موسيقي‌ها يا سازهاي مختلفي وجود دارد كه درمانگر آن را بر اساس شناخت مشكل در بيمار با هدف كم كردن يك مشكل خاص، انتخاب مي‌كند.
دكتر ملك‌خسروي مي‌گويد به عنوان مثال اگر فردي مضطرب است اين فرد در درجه اول به آرامش نياز دارد و براي او از يك موسيقي آرام‌بخش كه ريتم كمتري دارد و فواصل گامها هم در آن كم است استفاده مي‌شود.
موسيقي به دليل جذاب بودن مي‌تواند در وجود همه كس و در سطوح و واكنش‌هاي مختلف بدني و رواني به راحتي و با احساس خوشايندي نفوذ كند.
وقتي برنامه‌هاي موسيقي درماني مي‌تواند بر بيماراني كه در حالت بيهوشي كامل به سر مي‌برند اثر بگذارد، طبيعي است كه تاثير آن بر بيماري‌هاي ساده بيشتر است.
از نظر پزشكي يك بيمار وقتي در بيهوشي كامل به سر مي‌برد و علايم حياتي او به كمترين حد مي‌رسد در بدترين شرايط قرار دارد (اغماء) در چنين حالتي موسيقي درماني توانسته است در حد هر چند اندك، ارتباط و حيات رواني و جسماني را به بيمار بازگرداند.
علت تاثير موسيقي درماني روي بعضي از علايم بيماري‌هاي مزمن و حاد پزشكي، جذاب بودن ذاتي و نيروي محرك و قوي آن است.
در سالهاي اخير در آمريكا از موسيقي به عنوان داروي پيشگيري و تقويت كننده سلامت و شخصيت استفاده مي‌شود و به نظر مي‌رسد كه موسيقي باعث تجديد حيات مي‌شود بعد از آمريكا پيشرفت سريع موسيقي درماني در انگلستان بوده است.