چگونگي انتقاد از نوجوانان

چگونگي انتقاد از نوجوانان


از ويژگي هاي عمده نوجواني  کسب شخصيت ( تشخص طلبي ) است . به طور کلي شخصيت جنبه بيروني و اکتسابي دارد ، در حالي که منش جنبه ذاتي و دروني دارد .


« نوجوان دوستدار کسب شخصيت است »


براي رسيدن به مرحله کسب شخصيت بايد دو اصل حاصل شود :
1) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندي هاي خاص در برخورد با ديگران


2) پذيرفته شدن اين مهارت ها از سوي پدر و مادر و اطرافيان


برخي نوجوانان مرحله اول را طي مي کنند ولي اگر خانواده و اطرافيان و مراجع قدرت او را نپذيرفتند ، دچار عدم تعادل رواني مي شود .


 اگر به نوجوان کمک نکنيم و او را کنترل ننمائيم ، اثرات سقوط بسيار خطرناک و غيرقابل جبران خواهد بود. ولي برخي مسيرهاي زندگي هموارتر است که در آن بايد به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طي طريق کند. سپس يک حالت متناوب از نظارت و آزادي دادن به نوجوان بايد در زندگيش باشد.
در جهت کسب شخصيت بايد از دو راه به نوجوان کمک کرد :
- روش کسب مهارت ها و توانائي ها را بياموزد .


- به زبان و رفتار به او بفمهمانيم که او را پذيرفته و درک کرده ايم و شخصيت او قابل پذيرش و احترام است و ما او را به عنوان يک انسان در حال کمال قبول داريم .


در انتقاد از نوجوان دقت کنيم که تمام شخصيت آنها را مورد حمله قرار ندهيم و تنها آن قسمتي را مورد سؤال قرار دهيم که نتوانسته وظيفه اش را درست انجام دهد. هرگز نبايد به نوجوان يا هر شخص ديگر بگوئيم : تو لياقت نداري و به درد هيچ کاري نمي خوري زيرا با اين جمله تمام حيطه وسيع شخصيت او را مورد حمله قرار داده ايم . روي هم رفته هر انسان داراي نقاط مثبت و منفي شخصيتي است و براي مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شويم سپس اشاره به نقطه منفي نمائيم .


اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنيم و اين انتقاد را به تمام شخصيت نوجوان گسترش دهيم انتقادمان ويرانگر و مخرب خواهد بود .


آلپورت مي نويسد : انتقاد از ديگران در حکم جراحي شخصيت است .


ادامه مطلب...

....با اين همه ، فرزند نوجوانتان شما را دوست دارد!

....با اين همه ، فرزند نوجوانتان شما را دوست دارد!



جشن تولد سيزده سالگي فرزند شما نشان مي دهد که کودکتان رسماً وارد سنين نوجواني شده است. بسياري از رفتارهايي که با نوعي آزادي خواهي دوران نوجواني  پيوند خورده است، براي شما مشکل ساز هستند. ممکن است اين رفتار براي عده اي درست در همين سنين آغاز شود و براي عده اي ديگر ديرتر و حتي امکان دارد برخي از افراد در سنين دهه 20 عمر خود چنين رفتارهايي را نشان دهند. البته از گروه اندکي از جوانان خوشبخت همچنين رفتارهايي سر نمي زند.


آنها آنقدرها هم بد نيستند


 نوجوانان  اغلب به رفتارهاي منفي و بيش از همه به بزهکاري و رفتار وحشيانه متهم هستند و بزرگسالان هم به اين دو نوع رفتار بيشتر توجه دارند در صورتي که مصرف مواد مخدر، روابط نامناسب و شب ها تا ديروقت بيرون از خانه بودن، تنها بخشي از واقعيت نوجواني است. تحقيقات نشان مي دهند که بسياري از تصورات کليشه اي از دوران نوجواني (مانند بزهکاري و خشونت ) نادرست هستند. ممکن است برخي از نوجوان ها چنين رفتاري داشته باشند اما اکثر قريب به اتفاق آنها اينطور نيستند.


ادامه مطلب...

قدر دوران نوجواني را بدانيد

قدر دوران نوجواني را بدانيد


اين نظر ظاهراً غير ممکن و تقريباً نوعي تناقض لفظي به نظر مي رسد. من معتقدم که اگر سال هاي


نوجواني  را به طور کامل از نظر بگذرانيم، حقيقتاً عملي (و عاقلانه) است که به جاي نزاع با اين دوران، از آن تقدير کنيد.
کلمه کليدي در اين اصل دوران است. اگر شخصي که در حال مطالعه اين مطلب است، حداقل بيست ساله باشد و دقيقاً همان آدمي باشد که هنگام نوجواني بوده است، تعجب خواهم کرد. احتمالاً شما بيش از همه، ارزش ها، ديدگاه ها، ظاهر فيزيکي، اخلاق شغلي، اهداف و اولويت هاي خود را تغيير داده ايد. خود من وقتي به گذشته مي نگرم هيچ شباهتي بين نوجواني و حال خود نمي يابم. هم متفاوت به نظر مي رسم و هم متفاوت عمل مي کنم و در مجموع همه چيز در زندگي من تغيير کرده است. حالا ديگر هم من و هم شما با گذشته فرق کرده ايم. وقتي به گذشته نظر مي کنيم، آن را دوراني سپري شده مي يابيم.


پس چرا، اگر مي دانيم که اين دوران صرفاً يک مرحله بوده است، اين چنين حساس مي شويم؟ مي توان چنين پاسخ داد که شايد تا اندازه اي فراموش کرده ايم که


نوجواني  صرفاً يک دوران است. از آن بيم داريم که رفتار و مسير زندگي پانزده سالگي ما دائمي، مانند نقشي بر سنگ باشد. نوجوانان فاقد ايمان لازم هستند. جوانان امروز فقدان ايمان را حس مي کنند و اين مطلب به اعتقاد من در بروز بعضي از مشکلاتي که مشاهده مي کنيم، مؤثر است. منظور من آن نيست که اگر نوجوان شما با خود درگير است شما مقصر هستيد. اما مطمئن هستم که ما مي توانيم کارهايي براي ايجاد بهترين بازدهي و کاهش احساس ناتواني و درماندگي در آنها انجام دهيم.


 اگر به جاي آنکه دوران نوجواني را امري دائمي فرض کنيد، آن را مرحله اي گذرا بدانيد، بعضي از درگيري هاي شما با خودتان کاهش مي يابد و آسان مي گردد.فکر کنم يکي از دلايلي که من بدون آنکه آسيبي ببينم از اين دوران به سلامت جستم، احساس پذيرش


والدين  و ايمان شخصي ام بوده است. گويا آنها مي دانستند که اشکالي در کارم نيست (حتي زماني که خودم نمي دانستم) و اين که هيچ عيب و ايرادي در کار من نبود، زيرا من فقط به عنوان يک نوجوان با خود و ديگران درگير بودم. عليرغم اين واقعيت که رفتار من به هيچوجه کامل نبود، مي دانستم که آنان قدر مرا مي دانند. اعتماد آنان، قدرت سپري کردن اين دوران را به من مي داد.


ادامه مطلب...

قدر دوران نوجواني را بدانيد

قدر دوران نوجواني را بدانيد


اين نظر ظاهراً غير ممکن و تقريباً نوعي تناقض لفظي به نظر مي رسد. من معتقدم که اگر سال هاي


نوجواني  را به طور کامل از نظر بگذرانيم، حقيقتاً عملي (و عاقلانه) است که به جاي نزاع با اين دوران، از آن تقدير کنيد.
کلمه کليدي در اين اصل دوران است. اگر شخصي که در حال مطالعه اين مطلب است، حداقل بيست ساله باشد و دقيقاً همان آدمي باشد که هنگام نوجواني بوده است، تعجب خواهم کرد. احتمالاً شما بيش از همه، ارزش ها، ديدگاه ها، ظاهر فيزيکي، اخلاق شغلي، اهداف و اولويت هاي خود را تغيير داده ايد. خود من وقتي به گذشته مي نگرم هيچ شباهتي بين نوجواني و حال خود نمي يابم. هم متفاوت به نظر مي رسم و هم متفاوت عمل مي کنم و در مجموع همه چيز در زندگي من تغيير کرده است. حالا ديگر هم من و هم شما با گذشته فرق کرده ايم. وقتي به گذشته نظر مي کنيم، آن را دوراني سپري شده مي يابيم.


پس چرا، اگر مي دانيم که اين دوران صرفاً يک مرحله بوده است، اين چنين حساس مي شويم؟ مي توان چنين پاسخ داد که شايد تا اندازه اي فراموش کرده ايم که


نوجواني  صرفاً يک دوران است. از آن بيم داريم که رفتار و مسير زندگي پانزده سالگي ما دائمي، مانند نقشي بر سنگ باشد. نوجوانان فاقد ايمان لازم هستند. جوانان امروز فقدان ايمان را حس مي کنند و اين مطلب به اعتقاد من در بروز بعضي از مشکلاتي که مشاهده مي کنيم، مؤثر است. منظور من آن نيست که اگر نوجوان شما با خود درگير است شما مقصر هستيد. اما مطمئن هستم که ما مي توانيم کارهايي براي ايجاد بهترين بازدهي و کاهش احساس ناتواني و درماندگي در آنها انجام دهيم.


 اگر به جاي آنکه دوران نوجواني را امري دائمي فرض کنيد، آن را مرحله اي گذرا بدانيد، بعضي از درگيري هاي شما با خودتان کاهش مي يابد و آسان مي گردد.فکر کنم يکي از دلايلي که من بدون آنکه آسيبي ببينم از اين دوران به سلامت جستم، احساس پذيرش


والدين  و ايمان شخصي ام بوده است. گويا آنها مي دانستند که اشکالي در کارم نيست (حتي زماني که خودم نمي دانستم) و اين که هيچ عيب و ايرادي در کار من نبود، زيرا من فقط به عنوان يک نوجوان با خود و ديگران درگير بودم. عليرغم اين واقعيت که رفتار من به هيچوجه کامل نبود، مي دانستم که آنان قدر مرا مي دانند. اعتماد آنان، قدرت سپري کردن اين دوران را به من مي داد.


ادامه مطلب...

براي پرهيز از خشونت ، به نوجوانان مهارت هاي زندگي بياموزيم

براي پرهيز از خشونت ، به نوجوانان مهارت هاي زندگي بياموزيم
خشونت از ديدگاه روان شناسي يعني ناتواني در کنترل خشم



سلامت از ديدگاه روان شناسي  در کلي ترين مفهوم آن،حالتي است که فرد از نظر جسمي و رواني در حد تعادل قرار دارد. بنابراين تعادل، کليد حفظ سلامت است.


سازمان جهاني بهداشت نيز سلامت را حالت سلامتي کامل، جسمي، رواني و اجتماعي، مي داند که با مفهوم نبود بيماري يا ناتواني متفاوت است.



 خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثير قرار مي دهد. رشد جسمي آنان را به علت ايجاد استرس و تنش فراوان مختل مي سازد. در رشد ذهني يا شناختي آنها تأثيرات کاهش دهنده بر جاي مي گذارد و يادگيري و پيشرفت تحصيلي آنان را کاهش مي دهد.مفهوم سلامت اجتماعي به عنوان بُعد مهم ديگر سلامت در سال هاي اخير توسط سازمان جهاني بهداشت مطرح شد و به اين معناست که براي دسترسي به سلامت کامل، تنها سلامت جسمي و رواني کافي نيست بلکه از آنجا که انسان در محيط جمعي زندگي مي کند، سلامت اجتماعي نيز ضروري است. منظور از «سلامت اجتماعي» مشارکت فعال مردم در زندگي اجتماعي است. اين مشارکت از طريق شرکت در سازمان هاي غيردولتي و فعاليت هاي داوطلبانه، انجام فعاليت هاي شغلي، تحصيلي، انجام وظايف شهروندي مانند شرکت در انتخابات، پذيرش قوانين و مقررات، شرکت در اجتماعات و ... صورت مي پذيرد. انساني از نظر اجتماعي سالم است که مشارکت فعالتري در جامعه از طريق فعاليت هاي ذکر شده داشته باشد. تأمين سلامت به مفهوم کلي آن براي همه افراد، به ويژه براي نوجوانان به دلايل گوناگون از اهميت فراواني برخودار است.


ادامه مطلب...